با احترام به " مهستی گنجوی " و " عبدالقادر گیلانی " در
عذابم از
جفای دلربای خویشتن میشوم همساز نی از ناله های خویشتن من کیم ؟ مجنونی کز عشق مها دیوانه شد در کنار آن پری بینم صفای خویشتن تا ببینم دست تو در دست ناپاک کسی " راحتی از مرگ میخواهم برای خویشتن " غنچه ای هستم که پرپر میشود فصل بهار میدهم جان از فراقت با رضای خویشتن آنکه میگوید ز هجران کسی درمانده است گو نگاه بر ما کن و شکر خدای خویشتن من جوانی را ز کف دادم برای دلبری " تا نسوزم بر نمی خیزم ز جای اشعار سید علی کامران _ خانه غزل...
ما را در سایت اشعار سید علی کامران _ خانه غزل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : alikamran12 بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 0:16